«حسام»، تصویرگر یک دنیا جهاد/ دیدهبانی که هرگز چشم از دوربین نگرفت
تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۴۳۵۹۸
خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: تا جان داشتم شب را به روز دوختم و خواندم، این کتاب تمام نشده سراغ دیگری میرفتم و دوست و آشنا را به زحمت میانداختم تا به آنی کتابها به دستم برسد.
«بچههای مَمَد گِره»، «وقتی مهتاب گم شد» و «آب هرگز نمیمیرد» را ورق میزدم و عطش خواندن با عطر باروت وجودم را فرا میگرفت، در برابرم تصویری از قله و تپه، قبضه و خمپاره و آتش و خط به صف میشدند و صدایی جز روایتگری آقای نویسنده نمیشنیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دو، سه روزی میان روزمرگیها و دغدغههای ریز و درشت به آثار آقای نویسنده تفال زده و حسابی هوایی شده بودم، گهگداری بین خواندن و گریستن و حالی به حالی شدن، سعی میکردم تمام آنچه را سطر به سطر دیدم با انعکاس صدای او یک نفس در یادم جای دهم تا مبادا چیزی از قلم بیفتد.
من و تنها یادگاریم از جنگ و جراحت که خلاصه میشد به سرگشتکی سالهای نوزادی و کودکی زیر بمبارانهای گاه و بیگاه بعثیها یک طرف، تجسم درد روی قله بازیدراز، یا دوش آتش دیوار به دیوار اروند آن هم به مدد کتابهایش یک طرف.
راستش با کتابهایش به روزهای سخت ایران پناه میبردم و پَر خیالم سر از دکل دیدهبانی ادوات در میآورد و با بچههای گردان حضرت ابوالفضل(ع) کار آزموده میشدم. با کتابهایش سِر خلوص میدانستم و راز از این رو به آن رو شدن را.
سهم من از کتابهایش، ماجرای پاهای نصفه و نیمه حاج میرزا شد و سیر وسلوک علی آقا خوش لفظ و دکل دیدهبانی در جزیره جنوبی مجنون؛ نجواهای شبانه مَمَدگره و نوای زیارت عاشورای همیشگی و خلع سلاح در برابر رضای خدا که دیگر هیچ.
میدانید من آقای نویسنده را سطر به سطر از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر آماج هجوم گروهکهای سیاسی شناختم، از سرپل ذهاب و کمین مجاهد و شهرک المهدی دوش به دوش شهید تقی بهمنی، از هم کلامی و بعد هم شاگردی محمد منوچهری معروف به مَمَد گره.
اصلا برای دانستن دیروز و امروز آقای نویسنده، فقط باید به کتابهایش متوسل شد و گاهی با شاه بیت عاشقیهایش گریست؛ درست مثل او در بزنگاههای جنگ گریزی به حافظ و مولانا میزد و خطی از خود به جای میگذاشت.
آقای نویسنده از دی ماه سال ۵۹ دلش را به جبهه داد و با دو چشم خویشتن چه عاشقیها که ندید و بعدها چه عاشقیها را که به رسم الخط و ظرایف ادبی بدل نکرد.
امروز هم برای شناخت هر چه بیشتر ابعاد شخصیتی آقای نویسنده که هم انقلابی بوده و هم رزمنده، هم پاسدار بوده و هم نویسنده به سراغ همرزم، همکار و راوی کتابهایش میرویم و چند کلامی را به صرف «حمید حسام» با هم میخوانیم.
رزمنده از زبان رزمنده/ قلمی که جای قدمهای دوران دفاع را گرفت
آقای نویسنده را به از زبان همرزمش بشناسیم و بخوانیم، سردار «رضا طلایینیک» از «حمید حسام» و حماسههایش میگوید و من مینویسم: «حمید حسام هم سردار دفاع مقدس است و هم سردار جهاد فرهنگی، او از مصادیق شهید قبل از شهادت است و قلم و قدم مأنوسش با شهدا و همرزمان جنگ تحمیلی در عمل نشان داده شده است.
قلم امروز حسام ادامه قدمهای دوران مجاهدت اوست، گویی آمیختگی از ایمان، علم و عمل در زندگی فردی و اجتماعی دارد چون با همان ایمان و روحیه دوران دفاع مقدس؛ دانش و استعداد خودش را در عمل برای جهاد فرهنگی به کار گرفته است.
حمید حسام افتخار جامعه هنرمندان ارزشی کشور به شمار میرود و جهاد تبیین را در دوره دفاع مقدس به طور برجسته و با موفقیت ادا کرده است.»
طلایینیک زندگی فکری، معنوی و اجتماعی حمید حسام را آمیخته با فرهنگ جهاد و شهادت میداند و ادامه میدهد: «او در دوران دفاع مقدس از اسطوههای اخلاق، منش جهادی و تعامل اجتماعی بود، مصداق جاذبه حداکثری بین رزمندگان؛ البته که ایستادگی و مقاومتش در برابر دشمن هم بیتکرار بود.
حسام از بدو تشکیل سپاه در همدان در جرگه پاسداران پیشگام قرار گرفت و مبنای پاسداری او بر اساس اعتقاد و بینش دقیق دینی و معنوی بنا گذاشته شد،اکنون هم بعد از گذشت سالها منش جهادی او تغییر نکرده و با همان جاذبه حداکثری و دافع حداقلی در حوزههای مختلف شخصیت نافذی دارد.
او حتی با انس شهدایی چون سردار همدانی، سردار سلگی و سردار چیتسازیان و الگوگیری از زندگی این شهیدان بیش از پیش با تفکر و روحیه بسیجی اخت گرفته است.»
این رزمنده دوران دفاع مقدس از ویژگیهای فردی حسام در دوران جنگ تحمیلی هم سخن به میان میآورد و میگوید: «ساده زیستی و انس معنوی توام با مناسبات صمیمانه حسام با سایر همرزمان زبانزد بود، بینش عمیق و آینده نگری هم از ویژگیهای بازر شخصیتیاش به شمار میرفت.
اغلب در بررسی و مشاورههای گوناگون، او از پاسداران خوش فکر و از رزمندگان مبتکر به حساب میآمد و در راستای ایجاد روحیه جهادی و تحکیم فرهنگ ایثار در جبهه نقش موثری داشت.
نگرش و آگاهی عمیق به حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و نظامی و حتی تلفیق این حوزهها خصیصه او بود و با اتکا به روحیات معنوی و فضای ایثار گری حاکم در دوران دفاع مقدس تاثیرگذار بود.»
طلایینیک حسنات آثار حسام را برمیگزیند و مختصر میگوید: «نقش او در تبیین و کشف ذخایرگنجینه ارزشی دفاع مقدس و انتقال آن به نسلهای کنونی و آینده قابل تقدیر است.
حتی روایتهای آقای حسام از دفاع مقدس و رشادتهای شهدا، قابلیت ساخت فلیم و سریالهای تلویزیونی را دارد و میتوان دهها آثار سینمایی از این خاطرات ساخت.
بدون اغراق روایتهای نو و همنوا سازی مخاطب از ویژگیهای آثار حسام است و برای مخاطب عام و خاص جاذبه ایجاد میکند به عبارتی اقشار گوناگون و یا محققان حوزه فرهنگ و ادب میتوانند از آثار فاخر او بهره ببرند.
نکته دیگر اصالت روایتهای آثار حسام است که با قلم روان و به طرز هنرمندانه به نگارش درآمده است.»
این رزمنده جبهههای حق علیه باطل افزون بر خدمات حسام در دوران دفاع مقدس و حفظ و نشر آثار و حماسههای شهدا به فعالیتش در عرصههای فرهنگی گریز میزند و میافزاید: «آقای حسام در عرصههای فرهنگی و بسیج درخشان حاضر شد به نحوی که اولین کانون بسیج کشور به همت شهید همدانی و حمید حسام سر انجام گرفت.
بدون شک او در ایدهپردازی و ابتکار عمل تجربیات ارزشمندی دارد و تجارب او باید به هنرمندان جوان منتقل شود تا در نسلهای جوان شخصیتهای همچون او نقش آفرین باشند.
به نظرم آقای حسام در ادامهِ رسالت فرهنگی و جهادی خود، رسالت تربیت نویسندگان جوان را بر عهده دارد.»
نویسنده از زبان نویسنده/ گرای حسام از آینده درست به هدف نشست
از اینجا به بعد آقای نویسنده را به نقل از همکارش بخوانیم؛ همکار و همراه حمید حسام در دوران فعالیت در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کشور؛ به سراغ محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی میرویم تا از چند و چون شخصیتی آقای حسام بگوید.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی آغاز سخنش را به تعهد بی مثال حسام پیوند میزند و میگوید: «حسام پر مطالعه، پر کار، اندیشه ورز و اندیشناک آینده بود و هست، دغدغهمندی و نگرانی از فرداها برای حفظ خاطرات دفاع مقدس در او موج میزند به همین دلیل تلاش و تکاپوی ستودنی به خرج میدهد و برای هدفش از پای نمیایستد.
حتی در گپوگفتهای خودمانی آمیزهای از دردمندی و درکمندی را در تمام وجود حسام میدیدم؛ انصافا اگر حد فاصل سالهای 85 تا به حال را بررسی کنیم کارنامه درخشانی از اقدامات او در مییابیم که محکی است برای سنجش صبوری، تعهد و تخصصش.»
سنگری قدم و قلم حسام را راهگشا میداند و یادآور میشود: «ممارست، قدم و قلم حمید حسام در تمام این سالها راه را برای نسلهای بعدی هموار کرده و همیشه آغوش بازی بوده برای آنها؛ به نظرم او، استاد میدان دادن و شخصیت دادن و ارزش دادن به نسل جوان است.
سعه وجودی حسام از او شخصیت متمایزی ساخته تا حدی که به تدریج به افراد مستعد میدان و سامان و ایمان میدهد؛ کمتر کسی میداند که حمید حسام چقدر در جذب جوانان پا به کار موثر بوده است.
ناگفته نماند آنچه که حسام را استثناییتر میکند نقد پذیری اوست، خاضعانه نقد را میپذیرید و بارها و بارها سپاسگزار هر تجربه جدیدی است.»
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی، حسام را مجموعهای از بهترین خصایص میپندارد و اضافه میکند: «خصوصیات شخصیتی او در آثارش مشهود است و با خواندن آنها بلا شک به پاک بازی، پارسایی و صفای باطنش پی میبریم، حسام سرمایههای وجودی و هستیاش را سخاوتمندانه به میدان انقلاب آورد.
بی هیچ تردیدی در راه ارزشهای دفاع مقدس نه خستگی میشناسد و نه چشمداشتی دارد، او آیت و آیینه است و افتخار ما و الگوی نسل امروز، به خصوص الگوی کسانی که سودای نوشتن دارند.»
نویسنده از زبان راوی/خودم را میان قلم «حسام» دوباره پیدا کردم
این بار قصه آقای نویسنده را به یک راوی میسپاریم، راوی کتابِ «هفتاد و دومین غواص» یعنی کریم مطهری جانباز و رزمنده دفاع مقدس؛ او به واسطه روایتگری این کتاب چند صباحی را با حسام زیسته و توضیحاتش ما را درست به آقای نویسنده میرساند.
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار همدان از همان ابتدا حسام را یک رزمندهِ نویسنده میخواند و میگوید: «حسام از رزمندگی شروع کرد و حالا نویسندگی از نابترین صحنههای دفاع مقدس را پیش گرفته است.
او دیدهبان آن روزها و دیدهبان این روزها شده و با فضا سازی هر آنچه دیده، مهمترین برهه تاریخی کشور را به تصویر میکشد، حسام از نزدیکترین فاصله جنگ را دیده و درد در رگ و پیاش به جریان درآمده پس آنچه قلم میزند عمیقترین احساس است.»
مطهری کتابهای حسام را بهانهای برای ادای فریضه جهاد تبیین میشمارد و ادامه میدهد: «تحصیلات او در رشته ادبیات و بعد هم حضورش در میدانهای جنگ از حسام یک پدیده ساخته که کماکان قلم و هنرش را به خدمت درمیآورد و در ادای دین به شهدا پیشی میگیرد.
حسام با جان و دل مینویسد و از تحقیق و مستندات کم و زیاد نمیگذرد، سبک مثال زدنی و جذابش در آثارش کاملا مشهود است، او با ذکر جزییات و پیوسته نگاشتن خاطرات مخاطب را به وجد میآورد و ترغیب میکند به خواندن.
به تعبیری حسام، داستان وار مینویسد و قسمتی از نوشتههایش را به خانواده شهدا و یا رزمندگان اختصاص میدهد یعنی او قضایا را از زاویای مختلف ترسیم میکند و نظرات مختلف را به رشته تحریر درمیآورد.»
فرمانده گردان غواصی جعفر طیار همدان و راوی کتای هفتاد و دومین غواص، حسام را نویسندهای میداند که دفاع مقدس را زندگی کرده و هنوز هم بالای دکل دیدهبانی پاسدار حماسههای با شکوه روزهای سخت ایران است.
مطهری، حمید حسام را خالق بیچون و چرای ادبیات پایداری به حساب میآورد و یادآور میشود: «او نویسندهای است که رهبر انقلاب بسیاری از کتابهای او را خواندند، برای برخی تقریظ نوشتند و برخی دیگر را تحسین کردند.
حسام اندوختهای ارزشمند برای نسل آینده ایران به یادگار گذاشته و این خدمتش نامش را در یادها جاودانه کرده است.»
پایان پیام/89033/
منبع: فارس
کلیدواژه: نویسنده دفاع مقدس نکوداشت حمید حسام چهره ماندگار انقلاب اسلامی ادبيات پايداري
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۴۳۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشیها
به گزارش خبرنگار مهر، دو رمان «مسافر و مهتاب» نوشته آنتال صرب و «فرقه خودبینان» اثر اریک امانوئل اشمیت بهتازگی با ترجمه فرناز حائری و سیامند زندی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
ترجمه «مسافر و مهتاب» براساس نسخه چاپشده از آن توسط انتشارات پوشکین در لندن است که سال ۲۰۱۴ چاپ شده است. اینکتاب برای اولینبار سال ۱۹۳۷ در بوداپست به چاپ رسید.
آنتال صرب نویسنده اینکتاب متولد ۱۹۰۱ و درگذشته به سال ۱۹۴۵، نویسنده پرکار مجارستانی اما کمترشناخته شده در ایران است. او از انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی ترجمه کرده و مقالات مختلفی هم درباره ادبیات و نویسندگان اروپا در کارنامه دارد. او در ۳۲ سالگی رییس فرهنگستان ادب مجارستان بود. همچنین استاد ادبیات دانشگاه سگد بود و چندین رمان منتشر کرد که «مسافر و مهتاب» یکی از مهمترین آنهاست. او سال ۱۹۴۱ تاریخ ادبیات جهان را نوشت. پس از آن هم کتاب تئوری رمان و تاریخ ادبیات مجارستان را تحریر کرد.
درباره سرنوشت ایننویسنده گفته میشود در سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری نازیها فرستاده شد و پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در اردوگاه کشته و در گوری دستهجمعی به خاک سپرده شد.
رمان «مسافر و مهتاب» با سفر ماهعسل یکزوج به ایتالیا شروع میشود. با ورود زن و شوهر به ونیز، گذشته جان میگیرد و خاطرات نوجوانی و شروشور دوستان پیش چشم میآید. دیدن کوچههای قدیمی و مناظر ونیز باعث تحولات روحی و روانی را شکل میدهند. به اینترتیب «مسافر و مهتاب» کشاکش گذشته و اکنون و نوسانات روحی و عاطفی زن و شوهر سفرکرده به ونیز است.
رمان پیشرو ۴ بخش دارد که بهترتیب عبارتاند از: «ماه عسل»، «فراری»، «رُم» و «دروازههای جهنم».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بعد در درگاهی گوتیک کشیشی ظاهر شد. با چهرهای رنگپریده به رنگ عاج و با نگاهی غمگین و ناراحت سر بالا کرد و به آسمان چشم دوخت. بعد سرش را به یکطرف چرخاند و با حرکتی نرم و غیرقابل وصف به شیوه کهن دست بر هم گذاشت.
میهای بلافاصله به طرفش نشتافت. هرچه نباشد حالا یککشیش بود، راهبی رنگپریده و جدی در حال اجرای وظایف دینی ... نه، نمیشد مثل یکبچهمحصل، مثل یکپسربچه با سرعت به طرفش برود...
حاملان تابوت راهی شدند و با فاصله اندکی کشیش و تشییعکنندگان پشت سرشان حرکت کردند. میهای هم به انتهای آن صف پیوست و کلاه به دست با قدمهای آهسته به طرف کمپوزنتو رفت که بر دامن کوه و در ارتفاعی بالاتر واقع بود. چنان قلبش تندتند میزد که مجبور میشد هرچند قدم یکبار توقف و نفسی تازه کند. بعد از اینهمه سال که راههایشان بهکلی از هم جدا افتاد بود اصلا حرفی برای گفتن داشتند؟
اینکتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
ترجمه «فرقه خودبینان» نیز براساس نسخه فرانسوی منتشرشده سال ۱۹۹۴ انتشارات آلبین میشل در پاریس انجام شده است.
نویسنده اینکتاب بهخلاف «مسافر و مهتاب» در ایران و بین اهالی ادبیات، تئاتر و سینما شناخته شده است. اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی بهواسطه آثاری چون «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» یا «خرده جنایتهای زن و شوهری» نامی غریب و ناشناخته نیست.
امانوئل اشمیت در اینکتاب، نثری دارد که در فرازهایی شاعرانه و در فرازهای دیگر قصهگوست. تلفیق ادبیات و فلسفه هم مانند دیگر آثارش در اینداستان به چشم میآید. طرح قصه نیز درباره پژوهشگری خسته و دلزده است که دیگر حوصله تحقیق و فیشبرداری ندارد و بهطور ناگهانی در کتابخانه ملی پاریس به ردپایی از یکمتفکر ناشناخته برمیخورد. نام متفکر مرموز از قرن هجدهم به بعد، بهطرز عجیب و سوءظنبرانگیزی پنهان مانده و همینمساله، کنجکاوی قهرمان قصه را تحریک میکند.
در ادامه داستان، شخصیت اصلی در کار جستجو در اسناد و کتابها تا جایی پیش میرود که مرز واقعیت و خیال محو میشود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تحقیقات پلیسی میدهد...
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
با وجود این، سرنخی در این داستان بود. این آمِده شامپولیون، گاسپار لانگنهارت را از کجا کشف کرده بود؟ از خودش که در نیاورده بود. اگر که مقیم هاور بوده، یعنی اینکه حتما از راههایی متفاوت با راههایی که من پیش گرفتهام، چیزهایی درباره موجودیت گاسپار شنیده است. آیا گاسپار واقعا به قصد ادامه زندگی تا آخر عمر به سرزمین اجدادیاش بازگشته بوده است؟ اگر اینطور بوده، همیننکته میتواند روشنگر این باشد که احتمالا شامپولیون بهطور اتفاقی داستانهایی از نوادگانِ او شنیده، یا اینکه حتی به بایگانیهای خانوادگی آنان دسترسی یافته است. شاید ایناسناد هنوز هم اینجا باشند، یا مثلا در اختیار وارثِ خانواده؟
این احتمال در لحظه خشم را از وجودم زدود و بار دیگر احساسِ سرزندگی کردم.
اینکتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان چاپ شده است.
کد خبر 6086878 صادق وفایی